ویانا جونویانا جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

وی وی

هشت ماهگیت مبارک گلکم و اولین قسمت سفر نوروزی

1393/1/28 13:45
نویسنده : مامانی
392 بازدید
اشتراک گذاری

Valentine smiley 178Valentine smiley 178Valentine smiley 178Valentine smiley 178

ویانای من هشت ماهگیت مبارک باشه

عزیزم هرروز که میگذره بامزه تر میشی و هرجا میریم تو دله همه جا باز میکنی و همه دوست دارن

تو این ماه کارای جدیدی یاد گرفتی مثلا دس دسی میکنی و تا صدای آهنگی میشنوی مخصوصا آهنگ تولد رو که میشنوی سریع شروع میکنی به دس دسی کردن

بای بای کردن و دست دادن رو هم یاد گرفتی

اگه من یا بابات از جلوی چشمت دور بشیم میزنی زیر گریه و باید همش کنارت حضور داشته باشیم

حسود خانمم که تشریف داری تا بابات هر بچه ای رو بغل میکنه میزنی زیر گریه و دستاتو دراز میکنی که تورو بغل کنه

سومین دندونت هم تو ایام عید درومد و چهارمی هم داره در میاد

روی دست و پات میمونی و تلاش میکنی برای چهار دست و پا رفتن ولی فقط میتونی یه بار بری بعد میفتی زمین و وقتی رو چهار دست و پا میمونی بعدش خودت میتونی بشینی

 جدیدا به من و بابات آویزون میشی و میتونی سرپا وایستی 

 تو ایام عید برای اولین بار سرما خوردی آخه تا قبل از این خیلی مراقب بودم سرما نخوری ولی دو هوا شدی و سرما خوردی

برا چکاب بردیمت که تو این ماه وزنت ٩کیلو و ٢٠٠گرم شده فدات بشم من

 

از ایام عید بگم که امسال قصد مسافرت نداشتیم و فقط میخواستیم بریم خرم آباد و کرمانشاه شهرهای خودمون ولی همه چیز برعکس شد و رفتیم مسافرت آخه دوست بابات که خونش بوشهره چندبار زنگ زد و اصرار کرد بریم خونشون و ما هم بار و بندیل جمع کردیم و رفتیم بوشهر و چند روز اونجا بودیم و رفتیم کنار دریا و با اینکه برات ضدآفتاب زدم ولی لپات سوخت و مثل دو گلوله قرمز تو صورتت شده بودظطط که تو راه برگشت از بوشهر به سمت خونه هنوز ده کیلومتر از بوشهر دور نشده بودیم که بابات گفت میخوای بریم اصفهان و شیراز که منم قبول کردم و مسیرمونو به سمت شیراز عوض کردیم و اینجور شد که مسافرت ما جور شد و اولین مسافرت طولانی دخمل هم رقم خورد امسال عید نمیدونم چرا اینقدر هوا عجیب بود یه روز خوب بود و یه روز بد هر شهری میرفتیم همش باد بود اصلا نمیشد بیرون رفت و باعث شد تو دخمل گلم سرما بخوری و ماهم برای اینکه اذیت نشی سفرو طولانی نکردیم و زود برگشتیم  سمت خرم آباد

اینم چندتا عکس از مسافرتمون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 بقیه عکسای عید رو تو پست بعدی میزارم


 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

مامانی هیما
25 فروردین 93 11:24
وااااااااااااااااااای چه ناز شده عزززززززیزززززززم قربونش بشم اولین مسافرت طولانی خوش گذشت
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جون آره خوب بود ولی من سرما خوردم
مهتاب مامان آذین
25 فروردین 93 11:27
سلام دوست خوبم "شکر خدا معلومه که خوش گذشته بهتون این عسلیم آرومه البته این نظر منه تا خودتون چی بگید؟ این بوسهارو اون لپاششششششششششش "این عکسش منو یاد کوشولویی آذینم انداخت
مامانی
پاسخ
مرسی عزیزم آره آرومه ولی بعضی وقتا حسابی شیطون میشه
مرضیه ع
25 فروردین 93 17:03
خدا حدا چه دخمل نازی. از وبلاک پسر منم دیدن کنید. http://amiralinaz.niniweblog.com/
مامان کورش
25 فروردین 93 17:17
به به خوش گذشت ما هم عید بوشهر بودیم اتفاقا کورش هم با این اسب عکس گرفت انشاا... عکسش و بعد میزارم بوس
فریده
25 فروردین 93 19:26
وای عید پس حسابی به دخملی خوش گذشته.اولیم مسافرتت هم مبارک ما منظر بقیه خاطرات هستیم بوس واسه دخمل خوشگل
مامان مهدی کوچولو
25 فروردین 93 23:31
عزیزم خدارو شکر که بهتون خوش گذشته دلم برای ویانا جونم یه ذره شده بود
مینا(مامان سامیار)
26 فروردین 93 15:27
8 ماهگیت مبارک فرشته کوچولوووووووووو اولین سفر نوروزی معلومه حسابی بهش خوش گذشته ایشالا همیشه به خوشی و سفر باشید
مامان مرصاد
27 فروردین 93 16:59
8ماهگیت مبارک ویانا کوچولو به به به شهرمااومدین .معلومه حسابی بهتون خوش گذشته ویاناجونموببوس
مامان شايلين
29 فروردین 93 19:27
هشت ماهگيت مبارك ويانا جون .بهبه چه عسهاي خوشگلي ماشالله بزرگ شدي خوشحالم رفتين مسافرت و بهتون خوش گذشته
فائزه مامان آیاتای
5 اردیبهشت 93 14:42
همیشه به مسافرت و گردش عزیزم
فائزه مامان آیاتای
5 اردیبهشت 93 14:42
نی نی
مرمر
17 اردیبهشت 93 15:48
سلان عزیزم یه سربزو اینجا اگه بازم کمکی خواستی درخدمتمhttp://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=625956
مامان آنی
21 اردیبهشت 93 9:51
همیشه به سفر و گردش عزیزدلم عکسات خیلی ناز شده عروسک کوچولو
محیا
15 تیر 93 20:37
وای چه دختر نازی ...خوش حال میشم به وبلاگم سر بزنی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به وی وی می باشد