دومین قسمت سفر نوروزی
عزیزم در ادامه سفرمون به به خرم آباد رفتیم و چند روز اونجا بودیم و دید و بازدیدا انجام شد و بعدش هم به کرمانشاه رفتیم و اونجا هم چندروز موندیم و اونجا هم رفتیم عید دیدنیه فامیلهای باباییت و دوباره برگشتیم خرم آباد و سیزده بدر هم خرم آباد بودیم تا ساعت سه و نیم موندیم و بعدش بارون شروع شد و رفتیم خونه ولی کلا روز خوبی بود و تا 15 فروردین اونجا بودیم و بعدش برگشتیم اهواز خونه خودمون تو این مدت با اینکه سرما خورده بودی و داشتی دندون در می اوردی خیلی خوب بودی و بغل همه میرفتی و برا همه میخندیدی و همه دوستت داشتن مخصوصا با یاسمن و تینا و علیرضا که همش باهاشون بازی میکردی و خوشحال بودی و به شلوغی عادت کرده بودی طوریکه وقتی برگشتیم خونه خودمون تا چندروز بیقراری کردی و از کنارم تکون نمیخوردی تا اینکه دوباره به خونه خودمون عادت کردی
عکسهای خرم آباد
یه روز که رفته بودیم بیرون و هوا خوب بود
عکست با دختر خاله تینا
عکست با دختر دایی یاسمن
عکست با پسر دایی علیرضا
عکسهای کرمانشاه
از سمت راست دختر عموت یکتا که دو ماه ازت بزرگتره و پسر عمت آراد و آخری هم دخملی