شش ماهگی و اولین مرواریدت مبارک گل مامان
عزیزم نفسم شش ماهگیت مبارک شش ماهه که اومدی پیشمون و زندگیمون رو پر از شادی کردی دوست داریم عزیز دلم
تو این ماه چندتا اتفاق خوب برات افتاد یکی اینکه اولین دندونتو در تاریخ 92/11/23 دراوردی مبارکت باشه عزیزم نمیدونم چطور متوجه نشده بودیم داری دندون درمیاری آخه مثل همیشه دخمل خوبی بودی و اذیت نکردی همیشه لثه هاتو نگاه میکردم ولی متوجه نشده بودم تا یه روز داشتم به لثه هات نگاه میکردم دیدم سفید شده گفتم نکنه داری دندون درمیاری دست زدم دیدم یکی از دندونات درومده و تیزیشو حس کردم بعدی هم داره درمیاد خیلی خوشحال شدم که بدون درد و ناراحتی دندونت درومده مامان فدات بشه دخمل گلم
اتفاق بعدی اینکه دیگه راحت سینه خیز میری وقتی چشمت بیفته به چیزی و خوشت بیاد سینه خیز میری تا بهش برسی
یه کار دیگه هم که انجام میدی اینه که هر اسباب بازی میدیم دستت اول نگاش میکنی بعد چندبار محکم میکوبیش زمین (میخوای ببینی جنسش خوبه یا نه) و از دستت پرت میشه و کل خونه رو دنبالش میری و آخر سر هم میکنیش تو دهنت
هروقت میخوام بهت غذا بدم همش میگم نم نم بخور دیدم چندروز پیش دادم بهت غذا میدادم یه دفعه پشت سر هم گفتی ن ن ن بعدش گفتی نم دیگه بعد از اون تا بهت غذا میدم همش میگی نم(تاریخ92/11/24 ) .مامان فدای حرف زدنت بشه
جدیدا با تعجب به دستات نگاه میکنی و تکونشون میدی بعدش خوشت میاد و شده یکی از بازیهات
طبق معمول هرماه بردیمت برا چکاپ که خداروشکر همه چی نرمال بود و وزنت 8کیلو و 600گرم و قدت74 سانتی متر بود بعد از گرفتن قد و وزنت نوبت به واکسن شش ماهگیت رسید که مثل همیشه من طاقتشو ندارم و بابات بغلت کرد و این دفعه گریه کردی و ما خیلی ناراحت شدیم قتی از اتاق اوردیمت بیرون خوب شدی و لبخند زدی قربونت برم ایشالا لبات همیشه خندون باشه و بعد اوردیمت خونه گرفتی خوابیدی قربونت بشم میدونم درد داری و اذیتی چون همزمان هم واکسن زدی و هم داری دندون درمیاری ایشالا زوده زود خوب بشی نفس مامان
اینجا همراه پتو غلت زدی و پتو پیچیده شده دورت
اینجا بعد واکسنته که گرفتی خوابیدی فدات بشم