به دنیا اومدن دختر گل مامان

جوجه کوچولوی مامانی سلام خیلی وقته نیومدم برات بنویسم خودت میدونی که برا زایمان رفته بودیم خرم آباد خونه مادرجون اونجا هم به اینترنت دسترسی نداشتم

گل مامان قرار بود تاریخ 23 مرداد به دنیا بیای و ما اماده اومدنت بودیم که همون روز صبح زود از بیمارستان زنگ زدن و گفتن دکتر نمیتونه بیاد و عمل افتاده فردا و کلی حالمون گرفته شد و همه برنامه هامون به هم ریخت ولی بازم گفتیم خیرش تو این باشه و گفتیم ما که این همه صبر کردیم یه روز دیگه هم صبر میکنیم و خلاصه روز 24 مرداد ساعت 7  صبح رفتیم بیمارستان ولی دکتر تا ساعت 12 ظهر نیومد و کلی استرس و دلشوره بهمون وارد کرد هم برای خودم که داخل اتاق منتظر دکتر بودم و هم برا بقیه که از 7 صبح بیرون منتظر بودن تا بالاخره دکتر اومد و دختر عزیزم ساعت 12 و 20 دقیقه روز 24 مرداد 1392 با وزن سه کیلو و ششصد و پنجاه گرم و قد 51 سانتی متر  توسط دکتر علی حسینی در بیمارستان توحید خرم آباد به دنیا اومد و دنیای مارو قشنگتر از قبل کرد .

عزیزم وقتی تو اتاق عمل دنیا اومدی و  صدای گریتو شنیدم نگار تمام دنیا رو بهم داده بودن و اولین سوالم این بود که دخترم سالمه و وقتی مطمئن شدم خیالم راحت شد و گفتم میخوام ببینمش ولی نزاشتن ببینمت و گفتن سرما میخوری و زود از اتاق بردنت بیرون و من نتونستم اولین نفری باشم که میبینمت(آخه پیش بابات کلی کلاس گذاشته بودم که اولین نفری هستم که میبینمت و جلوتر از اون میبینمت) و شدم آخرین نفری که دیدمت و بابات اولین نفری شد که دیدت و شرط رو برد اینم عکس اولین روز به دنیا اومدنت قربونت برم جوجه کوچولوی مامان