بهمن 1393
سلام به دختر نازم
بالاخره تنبلی رو کنار گذاشتم و اومدم وبلاگتو آپ کنم چون فقط مواقعی که خوابی میتونم لبتابو روشن کنم
تو این ماه واکسن 18 ماهگیتو زدی و تب نکردی ولی تا دوروز لنگ لنگان راه میرفتی و ق و وزنت هم خداروشکر خوب بود قدت 85 سانتیمتر و وزنت 12 و نیم بود
بهمن ماه تو اهواز گرد و خاک شدیدی بود که خیلی زیاد بود و تا حالا سابقه نداشت ماهم خیلی اذیت بودیم و به این خاطر چندروز رفتیم خرم آباد تا گرد و خاک کم شد و وقتی برگشتیم رو همه وسایل یک لایه کامل خاک بود
دیگه ماشینمونو کامل میشناسی و هر ماشینی مشابه ماشین تو خیابون میبینی دستتو دراز میکنی سمت ماشین و میخوای بری سوارش بشی
بالاخره به بستنی و موز علاقه نشون دادی و خوردی و خوشت اومد قبلا اصلا لب بهشون نمیزدی
تو این ماه یکتا دخترعموت اومدن خونمون که حسابی با هم لج میکردید و شیطنت میکردید و هرچیزی دست یکینون بود اون یکی هم میخواست
نشستن رومیز تی وی رو هم از دخترعموت یادگرفتی
اینم ویانا با دخترعموی شیطونش خیلی از کارای یکتا برات تازگی داشت و با تعجب نیگاش میکردی
اینجا بعد واکسن 18 ماهگیت بود که یه پارک که نزدیک مرکز بهداشت بود رفتیم تا بازی کنی